عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
سمیرابامن دوست میشی؟ | 2 | 1026 | aaaa |
دامادها! وقتی عروس رو تو لباس عروسی می بینند | 1 | 1388 | habib |
دو برادر بسیار غیرتمند | 0 | 689 | habib |
تصاویر عاطفی زیبا از دختران | 1 | 1114 | habib |
مجموعه تصاویر زیبا و عاشقانه از عروس و داماد های خوش حال | 0 | 757 | samira |
عکس بغل کردن عاشقانه غروب | 0 | 775 | samira |
عکس های جذاب عاشقانه 92-aks sheghane | 0 | 654 | samira |
عکس و نوشته عاشقانه جدید 92 | 0 | 581 | samira |
عکس های عاشقانه بوسه 92 | 0 | 722 | samira |
حمله اسلام ستیزان به بانوان محجه در فرانسه | 0 | 661 | habib |
ضرب المثل "میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کرد"به کجا برمی گردد؟ | 0 | 566 | habib |
داستانک/تعریف ادیسون از شکست! | 0 | 488 | habib |
شوخی جالب اکبر عبدی با احمدی نژاد+عکس | 0 | 823 | samira |
عکس آلیا دختر اشکان دژاگه | 0 | 772 | samira |
آکواریوم باورنکردنی دنیا +عکس | 0 | 810 | samira |
بیاتو بازی با اسامی | 0 | 465 | samira |
مجموعه دکلمه های زیبا برای نیمه شعبان و ولادت امام زمان (عج) | 0 | 1531 | habib |
حدیث جمعه/دکلمه ی زیبا برای نیمه شعبان و ولادت امام زمان (عج) | 0 | 571 | habib |
بازی پی اس پی Frontier Gate Boost Plus PSP | 0 | 581 | samira |
عکس/ محمود رفت! | 0 | 733 | samira |
تک عکس با کیفیت و عاشقانه از زن و مرد عاشق
عکس بسیار زبا و با کیفیت از عشق و علاقه زن و مرد
برای دیدن عکس عاشقانه با کیفیت بالا به ادامه مطلب مراجعه کنید...
دیدن عکس عاشقانه با کیفیت بالا:
حملات عاشقانه ی جدید شخصی
در ادامه مطلب ببینید
گالری تصاویر باکیفت و عاشقانه از لب سرخ
برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست / مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست
میان او که خدا آفریده است از هیچ / دقیقه ایست که هیچ آفریده نگشادست
به کام تا نرساند مرا لبش چون نای / نصیحت همه عالم به گوش من بادست
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست / اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
برای دیدن عکس های لب به ادامه مطلب مراجعه کنید...
عکس عاشقانه لب
عکس عاشقانه لب
بوسه
عکس عاشقانه لب
عکس عاشقانه لب
تک عکس با کیفت از عروسک خرسی صورتی دخترانه برای زمینه کامپیوتر
برای دیدن عکس با کیفت بالا به ادامه مطلب مراجعه کنید...
سایز تصویر با کیفیت:
1920 در 1200
حجم تصویر: 625 KB
مشاهده:
داستان من و زندایی الهام .........
دایی مثل هرهفته ناهار اومد پیشمون و مامان و الهام سفره روچیدن ،دایی اصلا حواسش بمن نبود ،زیاد باهام حرف نمیزد ،شوخی نمیکرد ،همش چشمش به الهام بود.ناهار رو که چیدن ،مامان گفت :امروز ناهار دستپخت الهام جونه و دایی بدون اینکه حتی یه قاشق خورده باشه شروع کرد به تعریف از دستپخت الهام خانوم و چقدر ازاین کارش بدم اومد چون داشت دروغ میگفت.
ناهارو که خوردیم دایی مثل هرهفته نیومد تو اتاق من که باهام گیم بازی کنه ،گفت میخواد تلویزیون تماشاکنه ،منم ناچار رفتم نشستم تو بغلش ،اما مامان رفت اون یکی اتاق و بهم گفت که منم باهاش برم ،اما من دلم میخواست تو بغل دایی بشینم ،اما مامان اصرار کرد که برم بیرون ،قبول نکردم ،اومد که بزور ببرتم ،از دایی خواستم که کمکم کنه و نذاره که منو ببره بیرون ،اما دایی بهم گفت که بهتره به حرف مامان گوش کنم ،بازم دلم شکست ،وقتی داشتم میرفتم پای الهامو محکم لگد کردم.
اون شب دایی مارو نبرد بیرون و عوضش الهامو برد برسونه خونشون ،برنامه پنجشنبمون زهرمار شد.
یه هفته بعد عقد کنان دایی و الهام بود و بعد از اون دیگه دایی کمتر بهم می رسید و منو کمتر میبرد بیرون ،هروقت هم که میخواست ببره زندایی الهام هم باهامون بود و اصلا بهم خوش نمیگذشت چون دایی حواسش فقط به اون بود ،منم خوب میتونستم از پس الهام بربیام ،مثلا موقعی که حواسش به وراجی بود فلفل میریختم توغذاش ،یا وقتی سوپ میکشیدم ،بشقابو ول میکردم رولباسش و وانمود میکردم که تعادلمو ازدست دادم ،یا اینکه هر وقت میخواستیم بریم جایی ،بدو بدو میرفتم که اول من برسم به ماشین و جلو بشینم که یه بار زرنگی کرد و مجبور شدم عقب بشینم ،منم عوضش از همون عقب با قیچی چند جای مانتوشو سوراخ کرده بودم ، یه بارم وقتی تو خونه ما رفته بود حموم فلکه اصلی آب رو از ورودی بستم و همه فکر کردند آب از مرکز قطعه و چند ساعت موند تو حموم و هم از مهمونی رفتنش جا موند و هم اینکه سرما خورد،یه بارم درست وقتی میخواست از ماشین پیاده بشه یه پوست موز انداختم زیر پاش و باکله رفت تو جوب ،هرچند دایی برای اولین بار دعوام کرد اما دلم خنک شد چون پنج شش ماهی پاش تو گچ بود.
یکسال بعد دایی رو از اداره منتقل کردن به یه شهردیگه و یک ماه بعدش زندایی الهام رو هم با خودش برد ،چند ماه بعدشم شنیدیم که صاحب یه دختر شدن و همگی رفتیم پیششون ،همونقدر که از زندایی الهام متنفر بودم نسبت به بچشونم همون حسو پیداکردم و روز دوم بود که میخواستم از رو تخت هلش بدم پائین که مامان فهمید و نذاشت ،بعدش برگشتیم شهرخودمون.
کم کم داشتم بزرگ میشدم ،اما نفرتی که از زندایی الهام و دخترش داشتم هرروز بیشتر میشد ،اوایل، سال به سال فقط موقع عید می اومدن دیدنمون ،اما من همیشه موقعی که اونا میومدن اینجا، میرفتم خونه عموم و تا روز رفتنشون به خونه برنمیگشتم.کم کم داییم ارتقاء پیداکرد و شد مدیر کل ادارشون و دیگه سرش خیلی شلوغ شد و همون سالی یه دفعه رو هم نمیتونستن که بیان و فقط هر دوسه سال یه بار مامان اینا میرفتن دیدنشون ،اما من دیگه هیچوقت نرفتم.
۲۰ سالی میشد که دایی اینا رفته بودن و تو این مدت چند بار دایی برای ماموریت تنهایی اومده بود شهرما ،منم لیسانسمو گرفته بودم و تازه تو یه شرکت استخدام شده بودم و یواش یواش مامانم داشت تو گوشم زمزمه میکرد که باید زن بگیرم.راستش نمیگم بدم میومد اما هرکسی رو که پیشنهاد میکرد ،چنگی بدلم نمیزد.روزها همینطور پشت سر هم میگذشتن و بدون اینکه هیچ اتفاق خاصی بیفته هرروز صبح سوار سرویس میشدم و میرفتم سرکار و غروب برمیگشتم ،تا اینکه یه روز وقتی داشتم میرفتم بطرف ایستگاه سرویسمون ، یه دختر خانوم درحالیکه یه آدرس دستش بود ازم خواست که راهنماییش کنم ،با اینکه آدرس خونه خودمون بود اما اصلا تعجب نکردم ،چون کاملا عادی بود و هرچند وقت یکبار دانشجوهای مامان که نمره لازم داشتن میومدن خونمون ،از شانس من هم هیچکدومشون قیافه درست حسابی نداشتن که من شفاعتشونو بکنم ،اما این یکی واقعا خوشگل بود و حتی حاضر بودم بخاطرش اونقدر التماس مامان رو بکنم که یه بیست براش بگیرم.با خنده ازش پرسیدم ،نمره لازم دارین؟با تعجب گفت منظورتون چیه آقا؟
وقتی برخورد جدیش رو دیدم دیگه ادامه ندام و با تت و پت فقط خونه رو نشونش دادم ،اما تا ظهر فکرم درگیرش بود ،دقیقا همون چیزی بود که من میخواستم ،خوشگل ،خوش هیکل ،خوش اندام و حتی صداش و حرف زدنش دقیقا اونی بود که من میخواستم.تا ظهر با خودم کلنجاررفتم و بالاخره تصمیم خودمو گرفتم که موضوع رو به مامان بگم و ازش بخوام که برام خواستگاریش بکنه و با این تصمیم اومدم خونه که یه هو خشکم زد چون همون دختر داشت تو آشپزخونه به مامان کمک میکرد ،هنوز متوجه ورود من به خونه نشده بودن و سرشون گرم کارشون بود ،منهم با ولع تموم داشتم از کنار در چشم چرونی میکردم ،اما وقتی شاخ درآوردم که دیدم اون دختر مامانمو داره عمه صدا میکنه!…
فک کنم بقیه ماجرارو حدس زده باشین،درسته با هزار دلشوره و سرافکندگی مجبور شدم برم پابوس زندایی الهام که دخترشو خواستگاری کنیم و نمیدونین چقدر تو مجلس خواستگاری سوتی دادم و عرق ریختم ،اصلا انتظار نداشتم با اونهمه بلایی که سر زندایی آورده بودم و بااونهمه بی توجهی که کرده بودم ،تو خونه راهم بده ،ولی برخلاف انتظار با خوشرویی تموم تحویلمون گرفت و از اول خواستگاری تا آخرش فقط از خاطرات بچگی من میگفت و میخندید و من خیس عرق میشدم ،آخرش باخنده عصاهایی رو که موقع شکستن پاش استفاده میکرده آورد و نشون داد و گفت که اینارو نگه داشته بوده تا یه روز بزنه پای زن منو بشکنه و بده به اون ،اما ظاهرا دیگه بدردش نمیخورن چون قراره دختر خودش همسرم بشه ،باشنیدن این حرف نزدیک بود بپرم بغلش کنم و بخاطر تموم بدیهایی که درحقش کردم معذرت بخوام …
الان چند سالی میشه با دخترداییم ازدواج کردم و هنوز که هنوزه خاطرات مادر زنم از بچگی های من ،بهترین سرگرمی شب نشینی های خونوادگیمونه.
خرید اینترنتی آشنای محبوب – خرید سی دی فیلم آموزشی مسائل زناشویی
خرید اینترنتی آشنای محبوب – خرید سی دی فیلم آموزشی مسائل زناشویی
برای حفظ حریم خصوصی خریدار حین ارسال بسته ی پستی روی بسته فقط نام “آشنای محبوب” قید می گردد
آشنای محبوب
آموزش مسائل زناشویی
آموزش مسائل جنسی +18
فیلم آشنای محبوب
فیلم راهنمای زناشویی و بهداشت جنسی
دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران
ناگفته های مسائل زناشویی زوج های جوان و بزرگسالان
آشنای محبوب ، دارای مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به شماره 47845/155
آشنای محبوب ، دارای مجوز رسمی از وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی به شماره 16332/665
تماشای فیلم آشنای محبوب برای افراد زیر 18 سال مناسب نمی باشد
دیگر از مطرح کردن مشکلات جنسی خجالت نکشید
آموزش تحکیم روابط جنسی زناشویی
برای
بسیاری از زنان جوان در ایران عدم آشنایی با رابطهی زناشویی، و در مواقعى
راههای مختلف جلوگیری از حاملگی باعث دشواریهای زیادی در زندگی زناشویى
میگردد. رابطهای که میتواند زندگی دو انسان را زیباتر، گرمتر و پیوند
مشترک را نزدیکتر گرداند، در موارد زیادى تنها به دلسردی و افسردگی
روزافزون منجر میشود.
فیلم آموزشی آشنای محبوب شامل آموزش های :
- بهــداشت جنســی
- رفتــار های جنســی
- بیماری های جنسی
- داروهای محــرک
- تنظیــم خانواده
- ناتوانی جنسی
زوج های جوان که میخواهند زندگی زناشویی سالمی را بنا کنند
افرادی که به مسائل علمی مربوط به زناشویی علاقه مند هستند
زوجهایی که سالها است از ازدواج آنها میگذرد ولی از روابط زناشویی و جنسی خود راضی نیستند
افرادی که میخواهند که با نیازهای همسر خود آشنا شوند
ما این فیلم آموزشی را پیشنهاد میکنیم …
مدرسین این فیلم آموزشی :
- دکتر محمد مجد « روانپزشک و استاد دانشگاه »
- دکتر محبوبه حاجی عبدالباقی « متخصص بیماری های عفونی »
- دکتر سعید ممتازی « روانپزشک و استادیار دانشگاه »
- دکتر نوشین جعفری « متخصص جراحی زنان و زایمان و تنظیم خانواده »
موضوعات آموزشی فیلم :
- بهداشت جنسی
- رفتار جنسی
- مقدمات آمیزش
- آمیزش
- بیماری های جنسی
- داروهای محرک
- تنظیم خانواده
- ناتوانی های جنسی
برای حفظ حریم خصوصی خریدار حین ارسال بسته ی پستی روی بسته فقط نام “آشنای محبوب” قید می گردد
دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران
آموزش تصویری مسایل زناشویی و جنسی